کوچک ترین معجزه خدا ، بزرگترین آرزوی من
سلام عزیزکم . نی نی نازم . حالت خوبه ؟ نی نی جونم این ماه رفتم دکتر قرص کلومیفن خوردم و آمپول HCG زدم برای دعوت شما .
اما نمیدونم شما رو خدا این ماه به ما میده یا نه ؟
اونقدر منتظرتم که نگو ، همش به تو فکر میکنم تو رویاهام تو خوابم همش شما رو میبینم .
خدا کنه باشی این ماه بابایی راضی نمیشد که نی نی دار شیم .بهمم گفته اگه این ماه جواب نگرفتیم ماه آینده دعوتت نمیکنیم .خداجونمممممممم تو رو خدا یکی از بهترینها رو تو دلم بزار .
_____________________
مامانی بعدا نوشت:
امروز بابایی از سرکار که اومد رفتم استقبالش بعد سلام و خسته نباشی خنده ملیحی ومعناداری ناخودآگاه اومد رو لبام . بعد با خودم گفتم بذار سرکارش بذارم و خندمو ادامه دادماونم شروع کرد به خندیدن ....بهم گفت چه خبره؟؟ بهش گفتم بی بی چکم مثبت شده از ته دل شادیشو دیدم و گفت واقعا ؟؟؟ داری راست میگی گفتم آره خب راست میگم وااااااااااای عزیزم نمیدونی بابایی چقدر خوشحال شد ..ولی زودی بهش گفتم نه هنوز زوده تا بفهمیم اومده یا نه ؟ عزیزکم امیداوارم که بیای
عزیزکم برای سلامتی ات آیت الکرسی میخوانم