عشق ماعشق ما، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه سن داره
انتظار ما انتظار ما ، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

°°•میوه دلم و نور دیدگانم •°°

سال جدید

امیدوارم سال اینده سال خوب وخوش و پربرکتی واستون باشه .منو موقع سال تحویل اگه تونستین و یادتون موند دعا کنید .ممنون
27 اسفند 1393

نیومدی و منتظرم گذاشتی

سلام نی نی نازم انگار قرار نیست این ماه بیای ... از دیشب که زیر دلم درد میکنه و علایم پریودی رو دارم .اشکالی نداره عزیزم هروقت دوست داشتی بیا ولی بدون دلتنگتم خیلی ناامیدم خیلی .. خدایا کمکم کن    فعلا خداحافظت باشه ...
15 اسفند 1393

کوچک ترین معجزه خدا ، بزرگترین آرزوی من

سلام عزیزکم . نی نی نازم . حالت خوبه ؟ نی نی جونم این ماه رفتم دکتر قرص کلومیفن خوردم و آمپول HCG زدم برای دعوت شما . اما نمیدونم شما رو خدا این ماه به ما میده یا نه ؟ اونقدر منتظرتم که نگو ، همش به تو فکر میکنم تو رویاهام تو خوابم همش شما رو میبینم . خدا کنه باشی این ماه بابایی راضی نمیشد که نی نی دار شیم .بهمم گفته اگه این ماه جواب نگرفتیم ماه آینده دعوتت نمیکنیم . خداجونمممممممم تو رو خدا یکی از بهترینها رو تو دلم بزار .  _____________________ مامانی بعدا نوشت: امروز بابایی از سرکار که اومد رفتم استقبالش بعد سلام و خسته نباشی خنده ملیحی ومعناداری ناخودآگاه اومد رو لبام . بعد با خودم گفتم بذار سرکارش بذارم و ...
11 اسفند 1393

حسِ ناب من

سلام نی نی نازم   چقدر قشنگه وقتی  حس مادرانه در آدمی به وجود میاد ...حسی شیرینی که توصیفش برای آدم سخته ... وقتی میای و میگی من مادر شدم هم باید خوشحال بود و هم نگران .. خوشحال ازاینکه یک موجود دوست داشتنی داره تو وجودت رشد میکنه و روز به روز تغییراتش رو حس میکنی ... با اولین حالت تهوع احساس شادی داری که مطمئنی باردار شدی وخدا بزرگترین آرزوی  اون مادر رو برآورده میکنه ... هر کس که ازت میپرسه باردار شدی؟؟ با لبخندی از ته ته دل جواب آره رو میده ... و کم کم میشه نام مادر رو برای اون زن رو گذاشت و چقدر زیباست این کلمه مقدس   اما حس نگرانی که حداقل خودم دارم اینه که چطوری تربیت بشی و به تکامل برسونیمت و یه فرد م...
6 اسفند 1393

رویای نزدیک

سلام مامانی . دیشب خوابتو دیدم اونم چه خوابی بهترین خواب ِ دنیا رو دیدم   خواب دیدم تو دل منی شکمم پهن شده بود عین یه هندونه امروز واسه خاله جونیت تعریف کردم گفت بچه دخترررررررر بوده وای چقدر خوشحال بودم تو خواب   تازه تو خواب نمیدونستم حامله ام !ولی وقتی به شکمم نگاه میکردم شک کردم و به بابایی گفتم بریم یه آزمایش بدم خیالم راحت بشه ..واااااااااااااااااای عشقم .ی دونه ای . دردونه ای دلم برات تنگ شده شب وروز دعامیکنم خدا فرزند سالم و صالح بده دوستت دارم بووووووووووووس ...
5 بهمن 1393